نیایشنیایش، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات نیایش

96/8/14

مامان قشنگم.سلام.جیگری غیرت و مسیولیت پذیریت منو کشته.فدات بشم مامان.که از خواب که پا میشی میخوای رختخوابت رو جمع کنی!تو همه کارها به من کمک میکنی با اون دستهای کوچولو و نازت.عسلم هرچی روی زمین باشه سریع جمع میکنی!وقتی دارم جارو می کنم فرشها رو بلند میکنی تا من زیر فرشها رو جارو کنم.غذا که میخوری سریع ظرفهارو جمع می کنی!جوجو خانم غذاهم که میگی باید خودم بخورم!فدات شم مامانی. ...
14 آبان 1396

1396/7/30

سلام.جیگرم.دختر زرنگم. عسل مامان خیلی خیلی زرنگ و باهوش شدی.قربونت برم.همه کارهای بزگترها رو انجام میدی ،فقط چون سایزت کوچیکه خیلی جالب میشه. ناناز مامان خیلی دوستت دارم.مثلا وقتی بهت میگم پی پی داری!با دهنت میگی پوف و بعد میدوی سمت دستشویی وسعی میکنی پوشکت رو دربیاری .البته درحال رقصیدنم.بیشتر ستایش رو الگو قرار میدی و چون نمی تونی بپری زانوها و کمرت رو خم میکنی که شکل جالبی میشه.ناز گل مامان غذا خوردنتم که نگو قاشق رو میبری و برعکس میذاری توی دهنت که آحرش همشرو روی زمین میریزی!ولی اصرار داری که غذات رو خودت بخوری.و.... ...
14 آبان 1396
1